آیا واشینگتن برای هلوکاست هسته ای طرح ریزی کرده است؟
مترجم: حمید محوی مترجم: حمید محوی

نوشتۀ میشل شوسودوسکی

Mondialisation.ca, Le 19 aout 2010-09-23

 

ویراستار متن فارسی: رضا بی شتاب

 

 

یاد داشت نویسنده

طی چند ماه اخیر، دولت اوباما در ارتباط تنگاتنگ با اسرائیل و ناتو، ایران را به حملۀ اتمی تهدید می کند.

این نوشته دربارۀ نظریۀ جنگ هسته ای پیش گیرنده ایالات متحدۀ آمریکا علیه ایران مقدما در فوریه 2006 منتشر شد. بیانیه های اخیر واشینگتن به طور مشخص  به استفاده از سلاح های هسته ای تاکتیکی علیه تهدید هسته ای فرضی ایران تکیه داشته و به جهت تضمین امنیت جهانی

بیانیه های اخیر واشینگتن به طور مشخص به کاربرد سلاح های هسته ای تاکتیکی تکیه دارد و آن را برای تضمین امنیت جهانی در رویارویی با تهدید هسته ای فرضی ایران مجاز می داند.

دنیای وارونه ای است : به این ترتیب حملۀ با سلاح های اتمی جامۀ «جنگ بشر دوستانه» به تن می کند که هدف آن نیز «پیش گیری از جنگ هسته ای» است.

 

میشل شوسودوسکی، مونترآل 19 اوت 2010

 

آیا واشینگتن برای هلوکاست هسته ای طرح ریزی کرده است؟

« ما دهشتناکترین بمب در تاریخ جهان را کشف کرده ایم. چنین کشفی شاید همان آتش ویرانگری باشد که در دورانی که به نام درۀ فرات معروف است، پس از داستان نوح و کشتی رسولانۀ او،  پیغامش را تبلیغ می کردند...این سلاح در دست ساخت است وعلیه ژاپن به کار برده خواهد شد...ما از این سلاح به شکلی استفاده خواهیم کرد که تنها اهداف نظامی، سربازان و نیروی دریایی مورد اصابت قرار گیرند و به زنان و کودکان صدمه ای وارد نسازد. حتی اگر «ژپ» ها (مخفف ژاپنی ها) وحشی، بی رحم و فناتیک باشند، با این وجود ما به عنوان هدایت کنندۀ امور جهان، نمی توانیم این بمب ویرانگر را روی پایتخت قدیمی یا جدید ژاپن پرتاب کنیم،... اهداف ما مشخصا نظامی خواهند بود...این طور به نظر می رسد که این بمب مخرب ترین سلاحی است که تا کنون کشف شده و باید به گونه ای از آن استفاده کنیم که به ابزاری مفید تبدیل گردد.» (روزنامۀ رئیس حمهور ترومن، 25 ژوئن 1945).

«جهان به یاد خواهد داشت که نخستین بمب اتمی روی یک پایگاه نظامی در هیروشیما پرتاب شد، و علت این بود که ما می خواستیم در نخستین حمله کمترین خسارت را به شهروندان وارد سازیم» (این مطالب طی سخنرانی هاری ترومن در 9 اوت 1945 از طریق رادیو برای شنوندگان آمریکایی پخش شد)

(یادداشت : نخستین بمب اتمی روز 6 اوت 1945 روی هیروشیما و دومین بمب روز 9 اوت روی ناکازاکی پرتاب شد، و همین روز مصادف است با سخنرانی ترومن برای ملت آمریکا)

پس از پرتاب  نخستین بمب اتمی روی هیروشیما در 6 اوت 1945، جهان بشریت هیچ گا ه تا این اندازه به هلوکاست هسته ای نزدیک نبوده که نتایج بارش رادیوآکتیو آن بی شک در بخش قابل توجهی از خاور میانه گسترش خواهد یافت.

تمام ضمانت های دوران جنگ سرد که بمب اتمی را به عنوان مقولۀ « سلاح نهایی» و حرف آخر مطرح می ساخت، کنار گذاشته است، و از این پس در عملیات نظامی «هجومی» کلاهک های هسته ای به کار می برند  و در عین حال این گزینه را نیز به عنوان «دفاع از خود» تلقی می کنند.

به این ترتیب مشاهده می کنیم که تفکیکی که پیش از این بین سلاح های هسته ای تاکتیکی و زرادخانۀ سلاح های متعارف در جبهۀ جنگ وجود داشت از میان برچیده شده است. دکترین نوین آمریکا بر اساس «قابلیت ضربۀ مختلط» پایه گذاری شده است. چنین روش هایی به طور مشخص در طرح بمباران هوایی ایران توسط پنتاگون به کار خواهد رفت، یعنی استفاده از بمب های اتمی در ترکیب با سلاح های متعارف.

به همان شکلی که نخستین بمب اتمی بر اساس سخنان هاری ترومن «روی پایگاه نظامی هیروشیما پرتاب شده بود»،« بمب های کوچک اتمی» امروز نیز اعلامیه های منتشر شده برای «شهروندان و ساکنین مناطق جنگی بی خطر خواهد بود».

این دکترین نوین نظامی در محفل افسران واشینگتن( تحت عنوان عملیات هسته ای مختلط)(1)  شناخته شده است، و عبارت است از «هماهنگ ساختن حملۀ متعارف و حملۀ اتمی » که تحت فرماندهی ستاد مشترک عمل می کند.

نظریۀ نوین نظامی عموما به تشریح و ترسیم روند طراحی و مدیریت تصمیم گیری ها می پردازد که طی آن اهداف استراتژیک و نظامی با استفاد ه از مجموعه ای از ابزارهای نظامی باید مورد اصابت قرار گیرند و علاوه براین باید دانست که در این تحول نظریه پردازانه موضوع تلفات انسانی از منزلت بسیار ناچیزی برخوردار است.

طرح عملیات نظامی روی «استفادۀ از حداکثر برد مؤثر نیرو» تمرکز یافته و تنظیم حداکثر سامانه های رزمی برای رسیدن به اهداف نظامی اعلام شده. تحت چنین شرایطی، سلاح های اتمی و متعارف برای فرماندهی نظامی به مثابه جعبۀ ابزارآلاتی است که بر اساس نیازهای متغییر صحنۀ عملیات جنگی از آن استفاده و سلاح مورد نیازشان را  بر می گزینند.

(هیچ یک از سلاح هایی که در «جعبۀ ابزار» پنتاگون وجود دارد در صورتی که توسط ایالات متحده و هم پیمانانش به کار رود به انضمام بمب های متعارف سنگر کوب (بونکر باستر)، بمب های خوشه ای، مینی بمب های هسته ای، سلاح های شیمیایی و بیولوژیک به عنوان سلاح کشتار دسته جمعی تلقی نمی شوند.

هدف تعیین شده عبارت ا ست از:

«اطمینان حاصل کردن از بهره برداری تأثیر گذارترین نیرو » و در اختیار قراردادن مجموعه ای گسترده از گزینش های حملۀ اتمی و متعارف به رهبران ایالات متحده برای مقابله با حوادث غیر قابل پیشبینی است. در نتیجه ادغام نیروهای اتمی و متعارف برای کسب موفقیت در هر گونه استراتژی هوشمندانه ضروری است.

«چنین آمیزشی هدف گیری حداکثر را تضمین می کند و خسارات جانبی و احتمال گسترش را کاهش می دهد» (دکترین  عملیات هسته ای مختلط. صفحۀ 3-12-13).

دکترین نظامی نوین اتمی بی هیچ نظم و ترتیبی، در هرج و مرج مفاهیم و واقعیت را در کنار هم می چیند و نه تنها تأثیرات ویرانگر سلاح های اتمی را نفی می کند بلکه قاطعانه استفاده از سلاح اتمی را «بی خطر» می داند و تضمین می کند که « خسارات جانبی و احتمال گسترش جنگ را به حداقل می رساند». در مورد استفاده از سلاح اتمی تاکتیکی، موضوع بارش رادیوآکتیو به هیچ عنوان مطرح نمی گردد. وجه مشخصاتی  که برای بمب های اتمی بر شمرده می شود، همانند « بی خطر بودن آن برای شهروندان»، متعاقبا در کتاب های نظامی منعکس شده و شاخص های مناسبی را برای اعلام «چراغ سبز» به فرماندهان محلی در جبهه جنگ فراهم می سازد.

 

 

عملیات تهاجمی و دفاعی

وقتی که «مجلۀ موقعیت هسته ای» (2) سال 2001 شرایط استفادۀ پیش گیرنده از سلاح های هسته ای در خاور میانه را و به خصوص کاربرد آنها را علیه ایران مورد بررسی قرار می دهد، درعین حال نشان می دهد که دکترین عملیات هسته ای مختلط  یک گام به پیش نهاده و تفاوت بین عملیات نظامی «دفاعی» و «تهاجمی» را کاملا برچیده است.

«مجموعه نظریۀ نوین نظامی ترکیب تازه ای ارائه می دهد که قابلیت های استراتژیک تهاجمی و دفاعی،  قابلیت ضربۀ اتمی و غیر اتمی، دفاع عامل و غیر عامل، و زیر بنای پژوهشی و گسترش صنعتی مستحکم را نیز در بر می گیرد.» (نظریات کلیدی تأکید از نویسنده است)

با این وجود، دکترین نوین هسته ای از عملیات پیش گیرنده برای دفاع از خود فراتر رفته و علیه «دشمن یاغی» که ممکن است روزی تصمیم بگیرد به گسترش سلاح کشتار دسته جمعی بپردازد، عملیات پیش گیرنده با استفاده از سلاح اتمی را تجویز می کند.

طرح امنیتی مسئول روی تدارکاتی اصرار می ورزد که باید علیه تهدیداتی به کار رود که امروز شانس بسیار کمی برای تحقق آن وجود دارد ولی در آینده ممکن است وجود خارجی پیدا کند.

درس های تاریخ نظامی در این مورد روشن است : منازعات غیر قابل پیشبینی که در عقل نمی گنجد بر پا می گردد.

مقابل سلاح ها و قابلیت های موجود و به همین ترتیب قابلیت هایی که در آیندۀ نزدیک ممکن است فراهم گردد، نیروهای نظامی باید آمادۀ دفاع باشند. به عبارت دیگر نیروهای نظامی باید برای دفاع در مقابل نیروهایی آماده باشند که امروز در صحنۀ جنگ وجود ندارد.

برای منصرف ساختن از کاربرد سلاح کشتار دسته جمعی، ضروری است که نیروهای ایالات متحده را برای استفادۀ موثر از سلاح های هسته ای آماده کرد و نیروهای ایالات متحده در صورتی که ضروری باشد باید قاطعانه از سلاح های اتمی استفاده کنند تا مانع استفاده از سلاح های کشتار دسته جمعی و یا عمل تلافی جویانه به وسیلۀ سلاح های کشتار دسته جمعی  شوند.

بمب های هسته ای برای جلوگیری از برنامۀ گسترش سلاح های کشتار دسته جمعی که هنوز وجود خارجی ندارند پیش از گسترش آن به کار می رود (این موردی است که به ایران مربوط می شود). چنین قاعدۀ کج و معوجی از بیانیۀ 2001  که ایالات متحده را به استفاده از سلاح اتمی در پاسخ تلافی جویانه علیه تهدید سلاح کشتار دسته جمعی مجاز می دانست نیز پا فراتر می نهد.

«ایالات متحده به روشنی اعلام می کند که در صورتی که خود و دوستان و هم پیمانانشان با سلاح های کشتار دسته جمعی تهدید شوند حق استفاده از نیروی درهم شکننده به انضمام استفادۀ احتمالی از سلاح هسته ای را برای خود محفوظ نگاه می دارد.»

 

 

 

طرح ادغام  سلاح هسته ای و غیر هسته ای

دکترین عملیات مختلط هسته ای برای استفاده از سلاح های هسته ای و چگونگی روابط بین عملیات جنگ هسته ای و غیر هسته ای آیین نامه هایی را تدارک دیده است.

«استفاد ه از سلاح های هسته ای در صحنۀ جنگ، باید مشروط به هماهنگی در سطح سلاح های اتمی و غیر اتمی باشد» (3).

نتایج چنین ادغامی بین سلاح های اتمی و غیر اتمی تأثیرات عمیقی روی تصمیم گیری فرماندهی، یعنی رئیس جمهور ایالات متحدۀ آمریکا، خواهد داشت، زیرا به محض این که فرمان عملیات نظامی مختلط غیر اتمی – اتمی صادر شود، این احتمال وجود دارد که  سلاح های اتمی تاکتیکی، بی آن که نیازی به اجازۀ رئیس جمهور داشته باشد، بر اساس ضرورت های صحنۀ جنگ به کار برده شود.

از این دیدگاه، آیین نامۀ اجرایی در حوزۀ اقتدار فرماندهان نظامی حاضر در صحنۀ عملیات بسیار انعطاف پذیر  خواهد بود که به راحتی می توانند برای به کار بستن سلاح های اتمی بر اساس تحولات وضعیت جنگی تصمیم بگیرند.»

فرماندهان مناطق جنگی مسئول تعیین اهداف در تآتر عملیاتی و در صورت لزوم طراحی حملۀ اتمی به انضمام انتخاب اهداف هستند. در این صورت مرکز فرماندهی استراتژیک ایالات متحده  به عنوان فرماندهی پشتیبانی عمل خواهد کرد و طرح دقیق پشتیبانی را در هماهنگی با طرح تآتر عملیاتی تدارک می بیند.

تمام طراح تآتر عملیات هسته ای از آیین نامۀ تصویب شده در «طرح عملیات هماهنگ و ساخت و ساز اجرایی» تبعیت می کند. به این ترتیب فرماندهی منطقۀ جنگی هنگام بحران می تواند بر اساس ضروریات طرح هایی را تهیه و به اجرا بگذارد.

به این علت که برای هر سناریویی تمام گزینش ها قابل پیشبینی نیست، فرماندهان جنگی باید قابلیت طراحی عملیات نظامی و به اجرا در آوردن آن را در موقعیت های بحرانی داشته باشند. طرح عملیات بحرانی قابلیت گزینش های تازه ای را فراهم می سازد، در صورتی که گزینش های رایج  فعلی یا محدود بوده و یا گزینش های اصلی آن مناسب نیستند.

فرماندهی، کنترل و هماهنگی باید به اندازۀ کافی اتعطاف پذیر باشد، تا فرماندهی مناطق جنگی قادر به هدف گیری اهدافی باشند که مشروط به زمان هستند، همانند سکوهای متحرک پرتاب موشک.

 

 

 

تآتر عملیات هسته ای

(Theatre Nuclear operation)

 

در حالی که برای تهاجم اتمی، رسما اجازۀ رئیس جمهور ضروری می باشد از این پس فرماندهان مناطق جنگی نه تنها مسئولیت اجرای طرح عملیات هسته ای  را به عهده خواهند داشت بلکه وکالت تعیین تکلیف برای نیروی هسته ای را نیز در حد فرماندهی در اختیار دارند (مراجعه شود به «دکترین عملیات هسته ای مختلط»). در این جا ما به شکلی که مشاور وزارت دفاع آمریکا روبرت مک نامارا(4) مطرح کرده است با خطر «خطا در اثر بی توجهی در پرتاب» روبرو نیستیم، بلکه با روند تصمیم گیری نظامی ارتباط پیدا می کند که برای فرماندهان نظامی تا فرماندۀ کل قوا و تا فرماندهان منطقه ای در استفاده از سلاح های اتمی تاکتیکی صلاحیت قانونی  قائل است. علاوه بر این، به این علت که پروندۀ این بمب های کوچک اتمی تاکتیکی به شکل دیگری در بایگانی پنتاگون آرشیو شده است، و به این معنا که از این پس برای «شهروندان غیر نظامی در مناطقی که این نوع بمب ها به کار برده می شود، بی خطر» اعلام شده و در نتیجه خطرات جانبی آن را ناچیز تعبیر کرده اند، محدودیت اساسی و از پیش تعیین شده ای برای کاربرد آن وجود ندارد. به محض این که فرمان حملۀ نظامی صادر گردد (به عنوان مثال حملۀ هوایی علیه ایران) فرماندهان تآتر عملیات نظامی از تمام اقتدارات کافی برای اجرای عملیات برخوردار خواهند بود. چنین قاعده ای عملا به این معنا است که از لحظه ای که رئیس جمهور به کشوری اعلام جنگ صادر کند، فرماندهی ستاد مشترک استراتژیک ایالات متحده در پیوند با فرماندهان می تواند برای تعیین اهداف و نوع سلاح هایی که باید به کار برده شود تصمیم بگیرد. در حال حاضر ذخیرۀ سلاح اتمی جزء انبار مهمات جبهۀ جنگ است. به عبارت دیگر، سلاح های اتمی در جعبۀ ابزار گنجانده شده و حتی در تآتر جنگ متعارف به کار برده می شود.

 

حملات هوایی طراحی شده علیه ایران

 

طرح عملیات حملۀ هوایی علیه ایران از ژوئن 2005 آماده شده است. ابزار آلات نظامی ضروری برای چنین عملیاتی مستقر شده اند (برای اطلاعات بیشتر به مقالۀ «جنگ اتمی علیه ایران نوشتۀ میشل شوسودوسکی ژانویه 2006 » مراجعه کنید).

نائب ریاست جمهوری، دیک چنی به مرکز فرماندهی ستاد مشترک استراتژیک ایالات متحده دستور داد تا «طرحی فوری» برای «حملۀ هوایی گسترده به انضمام سلاح های اتمی و غیر اتمی» علیه ایران آماده سازد (5).

در ژانویه 2005 تحول بزرگی در گزینش مسئولیت های مرکز فرماندهی ستاد مشترک استراتژیک ایالات متحده روی داد.  فرماندهی ستاد مشترک استراتژیک به عنوان «فرمانده عملیات نظامی برای ادغام و هماهنک سازی فعالیت های وزارت  دفاعی در مبارزه علیه تهدیدات سلاح های کشتار دسته جمعی تعیین شد». برای عملیاتی سازی مسئولیت های تازه، یک گروه تازه از فرماندهان تحت عنوان فرماندهی ستاد مشترک هوا-فضا(6) .

تحت هدایت مرکز فرماندهی ستاد مشترک استراتژیک، فرماندهی ستاد مشترک هوا-فضا ، بر اساس دکترین نوین جنگ اتمی در دولت بوش، مسئول عملیات نظامی «با استفاده از سلاح های غیر اتمی و اتمی» خواهد بود.

به طوری که روبرت نوریس و هانس کریستنسن در بولتن علوم اتمی (7) توضیح داده اند، هر دو نوع اسلحه در عملیات تهاجمی تحت فرماندهی و نظارت مشترک به کار برده خواهد شد.

وزارت دفاع طرح های تهاجم اتمی ا ش را برای پاسخ گویی به دکترین نوین ریاست جمهوری به اجرا می گذارد و طرح های دوران جنگ سرد را به طرح هایی در سطح کوچکتر منتقل کرده و آن را با نیازهای  نظامی در رویارویی با دشمنان امروز تطبیق می دهد.

طرح اصلی در استراتژی نوین جنگ تحت عنوان «طرح عملیاتی 8044» نامیده شده است. این طرح عملیات قابل انعطاف تری را برای امنیت کشورهای هم پیمان و در سطح بازدارندگی فراهم می سازد و در صورت لزوم هنگامی که مورد عاجلی روی دهد می تواند در سطح گسترده علیه دشمن به کار بسته شود.

یکی از اعضای این گروه تازه تأسیس «طرح عملیاتی 8022» است، بینش بنیادی این طرح به هدف استفادۀ سریع از سلاح های اتمی و غیر اتمی، و در عین حال قابلیت هدایت جنگ اطلاعاتی برای تخریب پیش گیرنده، و در صورت لزوم هدف گیری آماج های موقت یعنی آماج های متحرک در هر نقطه از جهان است.

مشاور وزارت دفاع دونالد رامسفلد در آغاز سال 2004 اخطاریه ای برای گروه طرح عملیاتی 8022 به امضا رساند که حاوی فرمان آماده باش فوری بود. در نتیجه این سیاست پیش گیرنده  در دولت بوش عملیاتی شد، و بمب افکن های دور پرواز، زیر دریایی های استراتژیک و گشتی های بازدارنده و احتمالا موشک های بالیستیک قاره پیما به حالت آماده باش درآمدند.

به کار بستن عملیات ضربتی در سطح جهانی به وسیلۀ طرح عملیاتی 8022 انجام خواهد گرفت که در حال حاضر عبارت است از مأموریتی که نیروی دریایی و نیروی هوایی ایالات متحده به شکل مجموعه ای ضربتی به وسیلۀ زیر دریایی و بمب افکن به انجام می رسانند.

طرح عملیاتی 8022 طرح پوشش کامل برای سناریوهای استراتژیک عملیات پیش گیرنده است که استفاده از سلاح اتمی را نیز الزاما در بر می گیرد.

 این طرح به طور مشخص روی تهدیدات تازه همانند ایران و کرۀ شمالی و به همین ترتیب تهدیدات احتمالی از سوی تروریست های احتمالی تمرکز یافته ولی به گفتۀ هانس کریستنسن «هیچ مانعی وجود ندارد که طرح عملیاتی 8022 در سناریوی محدود علیه اهداف روسی و چینی وارد عمل نشود.»

 

 

 

اجازه نامۀ گسترش سلاح های اتمی

 

طرح دیگری برای بمباران هوایی ایران در اواسط سال 2004 و پس از ایجاد طرح عملیاتی 8022 در آغاز سال 2004 شروع شده بود. در ماه می 2004 راه کاری صادر شد که راه کار ریاست جمهوری برای امنیت ملی بود : اجازه نامۀ 35 برای گسترش سلاح های اتمی (8).

محتوای این پروند بسیار حساس، و جزء اسرار دولتی است که با احتیاط کامل حفاظت می شود. رسانه ها هیچ خبری دربارۀ اجازه نامه برای گسترش سلاح های اتمی و مباحثی که پیرامون همین موضوع در کنگره مطرح شده بود منتشر نکردند. با وجود این که محتوای پرونده به عنوان اسرار دولتی آرشیو شده است، گمانه زنی هایی دربارۀ اجازه نامۀ 35 برای گسترش سلاح های اتمی تاکتیکی مطرح گردیده و غالبا آن را در رابطه با تآتر جنگی خاور میانه و در پیوند با طرح عملیاتی 8022 دانسته اند.

دربارۀ این موضوع، روزنامۀ« یانی سافاک» (9) در ترکیه به تاریخ فوریه 2006 مقاله ای به شرح زیر منتشر کرد :

«ایالات متحده در حال مستقر ساختن بمب های هسته ای تاکتیکی از نوع ب61 در جنوب عراق است. استقرار این نوع بمب ها با طرح حملۀ هوایی اسرائیل علیه ایران مرتبط می باشد، به این معنا که اگر ایران علیه حملۀ اسرائیل دست به عمل تلافی جویانه بزند، از آنها علیه ایران استفاده خواهد شد» (10)

 این طور به نظر می رسد که گسترش این نوع بمب ها در عراق نتیجۀ راه کار های امنیت ملی وابستۀ به ریاست جمهوری می باشد(11) .

آن چه از مقالۀ «ینی سافاک» نتیجه گرفته می شود این است که سلاح های متعارفی که در عملیات تلافی جویانۀ ایران در مقابله با حملۀ هوایی مشترک ایالات متحده و اسرائیل  به کار خواهد رفت، با بمب های اتمی تاکیتکی ب 61 تلافی خواهد شد. این گمانه زنی در مورد کاربرد سلاح های اتمی تاکتیکی با آن چه در مجلۀ موقعیت هسته ای سال 2001 مطرح شده بود همخوانی پیدا می کند (12).

 

اسرائیل : سلاح های اتمی و غیراتمی

اسرائیل به عنوان یکی از اعضای اتحادیۀ نظامی  در حملات طرح ریزی شده علیه ایران عهده دار نقش بسیار مهمی است.

رسانه ها طی مقالات متعدد و در سطح گسترده گزارش دادند که در ماه سپتامبر 2004 اسرائیل  حدود 500 فروند بمب سنگر کوب بلو 109 (13) از آمریکا  دریافت کرده است. در آوریل 2005، واشینگتن تأیید کرد که اسرائیل 100 فروند بمب سنگر کوب و علاوه بر این بمب های گبو-28 که توسط کارخانۀ لاکهید مارتین ساخته شده دریافت خواهد کرد (رویترز 26 آوریل 2005) . بمب های گبو- 28 را به عنوان بمب های متعارف، مسلح به تجهیزات رادار لیزری معرفی کرده اند. وزن گبو-28 معادل  2،275 تن است که 1،820 تن متعلق به کلاهک جنگی آن می باشد. گبو-28  پیش ازاین نیز در جنگ علیه عراق به کار برده شده است.

بیانیۀ پنتاگون مبنی بر تأید فروش 500 فروند گبو-109 به این معنا بود که  حجم مشارکت ایالات متحده را در رابطه با اهداف استراتژیک و تاکتیک  به نمایش بگذارد.

بمب های گبو-109 با رادار لیزری می تواند از روی هواپیماهای موجود در پیکرۀ ناوگان نیروی هوایی اسرائیل یعنی به وسیلۀ شکاری های اف 15 و اف 16 پرتاب شود.اسرائیل در عین حال نخستین فروندهای 102 اف 16 ای اس (14) دور پروا ز را از واشینگتن دریافت کرده است. به گفتۀ روبرت هوسون (رویترز 21 سپتامبر 2004) «اسرائیل احتمالا بمب های سنگر کوب خاص خودش را می سازد ولی نسبت به بلو 109 از اعتبار کمتری برخور دار است (910 کیلو گرم)»

 

مقالۀ رویترز مشخص نمی کند که نسخۀ بمب سنگر کوب ساخت اسرائیل از کلاهک هسته ای (اورانیوم ضعیف شده) استفاده می کند یا نه. لازم به یادآوری است که ذخیره سازی بمب های سنگر کوب چند ماه پس از انتشار اجازه نامۀ 35 امنیت ملی وابستۀ به ریاست جمهوری مبنی بر گسترش سلاح های اتمی (می 2004)، انجام گرفت.

اسرائیل بین 100 تا 200 کلاهک اتمی استراتژیک در اختیار دارد (برخی منابع رقم 200 تا 400 را اعلام کرده اند). در سال 2003 واشینگتن و تل آویو اعلام کردند که برای «گسترش سامانۀ کروز» هارپون و نصب آنها روی زیر دریایی های دلفین همکاری می کنند. سامانۀ کروز هارپون دریا پایه و مسلح به کلاهک اتمی بوده و  توسط ایالات متحده ساخته شده است(15).

چنین وقایعی مصادف است با تدارکات حمله علیه ایران، که طی آن اسرائیل ساخت دو زیردریایی تازه را که قابلیت تجهیز به سامانه های کروز با کلاهک اتمی را دارا می باشد به آلمان سفارش داده است.(16)

شرکت اسرائیل در حملات هوایی مثل یک بمب سیاسی در تمام خاور میانه عمل خواهد کرد و جنگ را به مناطق لبنان و سوریه گسترش خواهد داد. جنگ در تمام منطقه، از شرق مدیترانه تا آسیای مرکزی به انضمام مرز غربی افغانستان را شعله ور خواهد ساخت.

 

نقش اروپای غربی

چند کشور اروپای غربی که رسما کشورهای غیر اتمی هستند، در واقع واشینگتن آنها را به سلاح های اتمی تاکتیکی مسلح ساخته است.

در حالی که ایالات متحده  پنج کشور غیر هسته ای عضو ناتو یعنی بلژیک، آلمان، ایتالیا، هلند و ترکیه و یک کشور هسته ای دیگر یعنی انگلستان را تقریبا با 480 بمب اتمی ب 61 تجهیز کرده است، نگهبانان هسته ای سازمان ملل متحد تا کنون نسبت به این موضوع بی اعتنا بوده و توجهی نداشته اند که ایالات متحده فعالانه در حال مسلح کردن کشورهای اروپای غربی به سلاح اتمی است. ترکیه یکی از انبارهای مهمات اروپا و عضو کشورهای هم پیمان با آمریکا و اسرائیل به شمار می آید که علیه ایران سازماندهی شده و بیش از 90 بمب سنگر کوب هسته ای ب 61 را در پایگاه هوایی (اتمی) اینکیرلیک ذخیره کرده است(17).

چنین ذخیره سازیهایی برای گسترش ب 61 در اروپای غربی در پیوند با سیاست اتمی ایالات متحده  و به هدف کاربرد آنها در تآتر خاورمیانه  پیش بینی شده است. علاوه بر این، بمب های ب 61 که در کشورهای غیر هسته ای ذخیره شده هم گام با طرح های تهاجمی ناتو می تواند علیه روسیه و دیگر کشورهای خاورمیانه مثل سوریه و ایران وارد کارزار شود (18).

«توافقات در اواسط سال های 1990 صورت پذیرفت و براساس آن خارج از حوزۀ مسئولیت فرماندهی اروپا نیروی اتمی ایالات متحده مجاز خواهد بود که بمب های اتمی اش را در اروپا و به هدف استفادۀ احتمالی علیه ایران و سوریه ذخیره کند.» (19)

به استثناء ایالات متحده، هیچ قدرت اتمی «سلاح اتمی به کشورهای غیر اتمی صادر نکرده است» (20)

در حالی که کشورهای غیر هسته ای با انبساط خاطر و بی آن که سند معتبری ارائه دهند، تهران را به گسترش سلاح اتمی متهم می کنند، خودشان سلاح های اتمی در اختیار دارند و مشخصا این سلاح ها را نیزعلیه ایران ذخیره کرده اند.

 

آلمان : عملا یک قدرت اتمی است

 

بین «پنج کشور غیر اتمی»، آلمان با سه پایگاه اتمی (که دو پایگاه آن کاملا عملیاتی است) قوی ترین کشور بین پنج کشور غیر اتمی اروپا است که می تواند تا سقف 150 بمب ب 61 سنگر کوب را ذخیره کند. این سلاح های اتمی تاکتیکی نیز همگام با طرح های تهاجمی ناتو خاور میانه را هدف گرفته اند. علاوه بر این باید دانست که آلمان اگر چه رسما به گروه کشورهای دارندۀ سلاح هسته ای تعلق ندارد، ولی برای نیروی دریایی فرانسه کلاهک اتمی تولید می کند. در نتیجه، آلمان کشوری است که نه تنها قابلیت ذخیره سازی کلاهک اتمی را دارا می باشد بلکه می تواند سلاح اتمی بسازد و صادر کند.

L’EADS, The European Aeronautic Defense and Space Company

شرکتی با همکاری آلمان و اسپانیا که توسط «دویچ ایرواسپس» و گروه قدرتمند دایملر(21) دومین تولید کنندۀ اسلحه در اروپا بوده و برای فرانسه موشک های اتمی  ام 50  می سازد.

 

 

فرانسه دکترین حملۀ اتمی پیش گیرنده را از آن خود می سازد

در ژانویه 2006 ژک شیراک رئیس جمهور فرانسه خبر مهمی را دربارۀ تحولات سیاست اتمی فرانسه اعلام کرد.

شیراک بی آن که نامی از ایران ببرد اعلام کرد که بمب های اتمی فرانسه در اشکال «تهاجم تمرکز یافته» علیه کشورهایی که در پی ساخت سلاح های کشتار دسته جمعی هستند به کار خواهد رفت، و در عین حال از امکان کاربرد سلاح های اتمی تاکتیکی در تآتر جنگ متعارف یاد کرد، که  با دکترین اتمی ایالات متحده و ناتو هماهنگی کاملی را نشان می دهد(22).

رئیس جمهور فرانسه کمابیش دربارۀ «جنگ علیه تروریسم» که بودجۀ آن توسط ایالات متحده تأمین می شود مطالبی مطرح کرد و سلاح اتمی را به عنوان ابزاری برای ایجاد جهانی امن و مبارزه علیه تروریسم ارزیابی نمود.

سلاح های هسته ای برای مبارزه با تروریسم ساخته نشده اند، با این وجود، شیراک می گوید :« رهبران دولت هایی که با ابزارهای تروریستی ما را تهدید می کنند، و حتی آنهایی که در اشکال مختلف علیه ما درپی گسترش سلاح های کشتار دسته جمعی هستند، باید بدانند که با خطر پاسخ قاطعانۀ ما روبرو خواهند شد.»

اگر چه شیراک دربارۀ کاربرد پیش گیرندۀ سلاح های اتمی چیزی نگفت، ولی بیانیۀ او کاملا با سیاست  دولت بوش در این زمینه همخوانی داشته و استفاده از سلاح های اتمی تاکتیکی در جنگ  علیه «کشورهای یاغی» و یا سازمان های تروریستی غیر دولتی را مجاز دانسته است.

 

 

پانوشت ها

 

1)   (Joint Nuclear Operations (NJNA)

 

2)   Nuclear Posture Review de 2001

 

 

 

 

3)برای اطلاعات بیشتر در این مورد به مقالۀ «جنگ هسته ای علیه ایران» ژانویه 2006 نوشتۀ میشل شوسودوسکی مراجعه کنید

 

 

4)  Robert S.Mc Namara

 

 

6 ژوئن 1916 در سانفراسیسکو به دنیا آمد و در 6 ژوئیه 2009 در واشینگتن در گذشت. او مرد مدیریت بازرگانی ،  مرد سیاسی، منشی وزرات دفاع آمریکا در سال 1961 تا 1968 درعهد ریاست جمهوری کندی و جانسون، و در طول جنگ ویتنام، سپس در سال 1968 تا 1981 ریاست بانک جهانی را به عهده داشت. مک نامارا فارغ التحصیل دانشگاه برکلی در رشتۀ اقتصاد، ریاضیات و فلسفه است. او در رشتۀ مدیریت ادامه تحصیل می دهد و از سال 1937 در مدرسۀ بازرگانی هاروارد فنونی را در مدیریت می آموزد که به عنوان الگوی رفتاری اعتبار زیادی کسب کرد.

روبرت مک نامارا شخصیت بسیار جالبی ست. از سال 1962« دکترین مک نامارا»،« دکترین پاسخ تدریجی»، در تقابل  اتمی بلوک شرق و غرب، جایگزین «دولس» می شود. روبرت مک نامارا استراتژ نظامی بارزی ست. مشاور دفاع آمریکا، ریاست بانک جهانی از مشاغل دائمی او بوده است.

پس از ارتقاء سریع در سلسله مراتب نظامی، مک نامارا تحت فرمان ژنرال لومی در جنگ ژاپن شرکت داشت و در سال 1945 مبتکر پرتاب بمب های آتش زا روی ژاپن است (100000 کشته در یک شب در توکیو و 67 شهر که بخش مهمی از آنها به ویرانه تبدیل شد)، در سال 1946 با درجۀ سرهنگی و کسب مدال افتخار از ارتش بیرون آمد، و در همان سال شغل جدیدی را در فورد موتور کمپانی آغاز کرد. در نوامبر 1960 مک نامارا به عنوان یکی از مهمترین تکنوکرات های مدیریت در آمریکا به شهرت می رسد و در سن 44 سالگی اگر چه عضو خانواده نیست،  دررأس فورد موتور کمپانی قرار می گیرد، ولی پنج هفته بعد جان اف کندی او را فرامی خوانی و مدیریت دفاع ایالات متحده آمریکا به او واگذار می کند. روی هوش و ذکاوت نظامی او حساب می کنند. در نتیجه او در سال 1962 برای حل بحران موشکها دررابطه با کوبا در کنار رئیس جمهور است.

او با باز سازی نیروهای غیر اتمی نیروی ارتش ایالات متحده، با دفاع ضد موشکی بالیستیک که بسیار گران تمام می شود مخالفت می کند و استراتژی تخریب متقابل را به عنوان عامل بازدارنده در مقابله با اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی به کار می بندد. این همان شیوه ای که از سال 1962 به نام خود او ثبت شد، «دکترین مک نامارا» یا «دکترین پاسخ تدریجی» که به استراتژی اتمی آمریکا تبدیل گردید. این استراتژی، نوع سلاح هایی را که برای پاسخ گویی به کار خواهد شد مشروط می سازد و به همین گونه اهدافی که توسط سلاح های دشمن مورد حمله قرار گرفته اند –  در این استراتژی استفاده از سلاح های اتمی تدریجی است. در استراتژی قدیمی ایالات متحده دکترین «دال» که به دکترین «تلافی گسترده» معروف است، در صورت حملۀ شوروی علیه ایالات متحده یا متفقین، آمریکا با تمام قوا پاسخ می گفت. یعنی تنها تسخیر برلن غربی موجب حملۀ اتمی به شوروی می شد. به این ترتیب سلاح اتمی دارای دو عملکرد بود : یکی بازدارندگی که هدفش جلوگیری از حملۀ شوروی به منافع بلوک غرب بود و دیگری تخریب، در صورتی که با این وجود شوروی حمله می کرد. شیوه ای که مک نامارا پیشنهاد کرد، موجب  شد که برای خاتمه دادن به جنگ، امکان مذاکره همچنان وجود داشته باشد و از آپوکالیپس جلوگیری شود.

از آثار او می توانیم به «پیش گیری  جنگ اتمی» و «تراژدی و درسهای ویتنام» نام ببریم. در طول جنگ ویتنام نقش او بسیار حائز اهمیت بود. او به این نتیجه رسیده بود که پیروز در جنگ ویتنام ناممکن است، و می خواست آمریکا را از جنگ ویتنام بیرون بکشد. ولی رئیس جمهور جانسون خواهان حضور نظامی و تداوم جنگ بود. مک نامارا از پست خود بر کنار می شود و ریاست بانک جهانی به او واگذار می شود. در مقام ریاست بانک جهانی، بر این عقیده است که مشکل کشورهای در حال توسعه می تواند حل شود و بر این باور است که راه حل اساسی را باید به شکل جدی در تحلیل و بررسی  عمیق مسائل جستجو کرد. مک نامارا به این نتیجه رسیده بود که بانک جهانی به تنهایی نمی تواند مسائل جهان را حل کند.

یکی از دیدگاه های مهم بر این اساس بود که بین امنیت نظامی و گسترش اقتصادی رابطه ای مستقیم وجود دارد. و جنگ نتیجۀ افزایش درآمد بین کشورهای صنعتی و فاصله ای ست که در این زمینه با کشورهای در حال توسعه ایجاد می شود.

 

5)    Philip Giraldi, Attack on Iran: Pre-emptive Nuclear War, The American Conservative, 2 August 2005

 

6)    Joint Functional Component Command Space and Global Strike, or JFCCSGS.

 

 

7)    Robert S. Norris et d'Hans M. Kristensen dans ``the Bulletin of Atomic Scientists

 

8)    NSDP 35 entitled Nuclear Weapons Deployment Authorization

9)    Yeni Safak

10)                       Ibrahim Karagul, "The US is Deploying Nuclear Weapons in Iraq Against Iran", (Yeni Safak,. 20 December 2005, cité dans BBC Monitoring Europe

11)                       NSPD 35

12)                       2001 Nuclear Posture Review and NSPD 17

13)                       BLU 109

14)                       102 F-16Is

15)                       Fout! De hyperlinkverwijzing is ongeldig. 12 octobre 2003

16)                       Newsweek 1 » février 2006. Voir aussi CDI base de données

17)                       National Resources Defense Council Weapons in Europe, Fevrier 2005

18)                       National resources Defense Council Weapons in Europe , Fevrier 2005

19)                       Cité dans http://www.nukestrat.com/us/afn/nato.htm italiques ajoutés

20)                       National Resources Defense Council, op cit

21)                       Daimler

22)                       Chirac shifts French doctrine for use of nuclear weapons Chirac Shifts French Doctrince for Use of Nuclear Weapons, Nucleonics Week 26 janvier 2006

 

منبع

http://www.mondialisation.ca/index.php?context=va&aid=20701

 


September 28th, 2010


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی